من آنچه را احساس باید کرد یا از نگاه دوست باید خواند هرگز نمی پرسم. هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟ قلب من و چشم تو می گوید به من : آری. نگاه ها چ ...
در نگاه ات همه ی مهربانی هاست: قاصدی که زندگی را خبر می دهد. و در سکوت ات همه ی صداها: فریادی که بودن را تجربه می کند. کیستی که من این گونه به اعتماد ...
در نگاه ات همه ی مهربانی هاست: قاصدی که زندگی را خبر می دهد. و در سکوت ات همه ی صداها: فریادی که بودن را تجربه می کند. کیستی که من این گونه به اعتماد ...
در نگاه ات همه ی مهربانی هاست: قاصدی که زندگی را خبر می دهد. و در سکوت ات همه ی صداها: فریادی که بودن را تجربه می کند. کیستی که من این گونه به اعتماد ...
هیچ کس به اندازه ی من خدا را دوست ندارد، هیچ کس به اندازه ی تو مرا دوست ندارد، و هیچ کس به اندازه ی خدا تو را دوست ندارد. میبینی؟ میبینی در چه چرخه ای ...
روزی ما دوباره کبو ترهای مان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت، روزی که کمترین سرود، بوسه است ! نه در خیال، که رویاروی میبینم، سا ...
وقتی که میرفتی، بهار بود. تابستان که نیامدی؛ پاییز شد؛ پاییز که برنگشتی، پاییز ماند. زمستان که نیایی، پاییز میماند. تو را به دل پاییزی ات ، فصلها را ...
پیش از آنکه آخرین نفس را برآرم، پیش از آنکه پرده فرو افتد، پیش از پژمردن آخرین گل، برآنم که زندگی کنم، بر آنم که عشق بورزم، برآنم که باشم . در این جها ...
برای زیستن دو قلب لازم است، قلبی که دوست بدارد ، قلبی که دوستش بدارند، قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد، قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید، قلبی برای ...
پیش از آنکه آخرین نفس را برآرم، پیش از آنکه پرده فرو افتد، پیش از پژمردن آخرین گل، برآنم که زندگی کنم، بر آنم که عشق بورزم، برآنم که باشم . در این جها ...