ساقی به نور باده برافروز جام ما، مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، ثبت است بر جریده عالم دوام ما. دست در دست هم ن ...
به یاد خواهی آورد روزی پرنده ای را خیس از عشق، یا رایحه ای شیرین را و بازی رودخانه ای که قطره قطره با دستان تو عشق بازی می کند. به یاد خواهی آورد دسته ...
وقتی تو می خوانی مرا، وقتی تو آوازم می کنی، صدایت لایه ای از دانه روز برمی دارد و پرندگان زمستانی هم آوای ت می شوند. گوش دریا، پر است از زنگ و زنجیر و ...
این را بدان که من دوستت دارم و دوستت ندارم! چرا که زندگانی را دو چهره است، کلام، بالی ست از سکوت، و آتش را نیمه ای ست از سرما. دوستت دارم برای آنکه دو ...
مهتاب برف زیبا و سفید را به آرامی نوازش میکند و شبی رویایی و افسونگر را نوید میدهد. در آن شب آرام و سفید، فقط عشق است که جریان دارد و لبهای عاشق و م ...
مهتاب برف زیبا و سفید را به آرامی نوازش میکند و شبی رویایی و افسونگر را نوید میدهد. در آن شب آرام و سفید، فقط عشق است که جریان دارد و لبهای عاشق و م ...