مرهم زخم های کهنه ام کنج لبان توست ! بوسه نمیخواهم، چیزی بگو. به تو دستمیسایم و جهان را درمییابم، به تو میاندیشم و زمان را لمسمیکنم، معلق و بیا ...
من و تو یعنی ما! یعنی یک عهد، ماندن کنار هم تا آخرین نفسهایمان، من و تو یعنی همسفر! سفر بی پایان زندگی! من و تو یعنی هم نفس! زنده ماندن برای عطر نفسها ...
با همه ی بی سر و سامانی ام، باز به دنبال پریشانی ام. طاقت فرسودگی ام هیچ نیست، در پی ویران شدنی آنی ام. آمده ام بلکه نگاهم کنی، عاشق آن لحظه ی توفانی ...
قدمهای من ناتوان در برف این دو و سه قدم، را باید بروم تا به تو برسم. خفته بودم که از کوچه صدایم کردی، مانده بودم در خانه بمانم یا به کوچه بیایم. نیست ...
به بخت اگر باور داشته باشیم هم امروز یا هم امشب، آرامش فرا میرسد؛ تو را و مرا. از این دم اگر لذت بریم، زندگیمان در دستهای ماست و ما تنها بار مسئولی ...
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق، که نامی خوشتر از اینت ندانم. وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری، به غیر از زهر شیرینت نخوانم. تو زهری، زهر گرم سینهسوزی ...
ابرهای خزانی، در ذهن و روح من! ابرهای خزانی سنگین و پر سایه! خاطر، در آرامش است. اندیشۀ آدمیان را باز نتوان خواند، و مقاصد آدمیان را به چشم نتوان دید. ...
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم، غصه معنایی نداره تا تو میخندی برایم. پیش تو از یاد بردم روزهای سختی ام را، عشق مدیون تو هستم لحظه ی خوشبختی ام را. ...
فسرده در دل بهاری گرم، در محیطی یخزده، کلماتی خالی از عشق، نوازشی سرد. فسرده در دل تابستانی داغ، در تکراری غمانگیز، بیعلاقگی، دلسردی مرگ زا. فسرده ...
حقیقت دارد، تو را دوست دارم! در این باران میخواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی. من عبور کنم، سلام کنم. لبخند تو را در باران میخواستم، میخواهم. ت ...
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت، بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم. ولی افسوس و صد افسوس، ز ابر تیره برقی جست که قاصد را میان ره بسوزانید ...
می خواستم بروم از این خاک خسته که تو آمدی! می خواستم که دیگر نخندم به دلبریهای این مردم ساده، خوب که تو آمدی! می خواستم هرگاه که بغض، گلویم را گرفت دی ...
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو، باشد که خستگی بشود شرمسار تو. در دفتر همیشه ی من ثبت می شود، این لحظه ها عزیزترین یادگار تو. تا دست هیچ کس نرسد تا اب ...
برای تو عشقم! برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست، برای تویی که قلبم منزلگه عشق توست، برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست، برای تویی که تما ...
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب، بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب. تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه، چه آتشها که در این ...
از دورترین فاصله ها به هم رسیدیم و تا اوج بودن با همیم، بهای عشق چیست به جز عشق، به هم رسیدن یعنی آغاز، با هم ماندن یعنی زندگی، زندگی با عشق یعنی کامی ...
در افق، نقطه های سیاه کوچکی می رقصد و زمینی آه برآن ایستاده ام دیگر باره آرام یافته است. پنداری رویایی بود آن همه، رؤیای آزادی یا احساس حبس و بند. توا ...
با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت مراسم عروسی مان تقدیم می کنم. بزرگترین جر ...
سایت gol off بر حسب وظیفه و در راستای گلفروشی آنلاین درصدد برآمده تا بهترین محصول خود به نام دسته گل رز رایمون را به شما عزیزان معرفی کند تا بتوانید ب ...
با ساعت دلم، وقتِ دقیق آمدن توست! من ایستاده ام، مانند تک درخت سر کوچه با شاخه هایی از آغوش، با برگ هایی از بوسه، با ساعت غرورم _ اما _ من ایستاده ام ...
برای زیستن دو قلب لازم است، قلبی که دوست بدارد ، قلبی که دوستش بدارند، قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد، قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید، قلبی برای ...
بوی تن ات مرا برمیگرداند به دوران پیش از خودم، پیش از آن که باشم. مگر پیش از تو سیب هم وجود داشت؟ به انگشت هایت بگو لب های مرا ببوسند. به انگشت هایت ...
عشق، عشق میآفریند؛ عشق، زندگی میبخشد؛ زندگی، رنج به همراه دارد؛ رنج، دلشوره میآفریند؛ دلشوره، جرات میبخشد؛ جرات، اعتماد به همراه دارد؛ اعتماد، ا ...
«دوستت دارم» را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام! این گل سرخ من است. دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق که بری خانه دشمن، که فشانی بر دوست، راز خ ...
به یاد خواهی آورد روزی پرنده ای را خیس از عشق، یا رایحه ای شیرین را و بازی رودخانه ای که قطره قطره با دستان تو عشق بازی می کند. به یاد خواهی آورد دسته ...