زیباترین ام! زندگی، آسمان، دانه ای که لب می گشاید در زمین، و بیدهای مجنون مست همه چیز ما را می شناسند. عشق ما در این تپه ی زیبا در باد، در شب و در زمی ...
تو را دوست می دارم چونان حقایق تاریک که دوست داشتنی هستند. من، حقیقت تو را دوست می دارم اگر گیاهی باشی که هیچگاه شکوفه نداده است. باز دوستت می دارم، ح ...
این را بدان که من دوستت دارم و دوستت ندارم! چرا که زندگانی را دو چهره است، کلام، بالی ست از سکوت، و آتش را نیمه ای ست از سرما. دوستت دارم برای آنکه دو ...
مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم، که گیسوانت را یک به یک شعری باید و ستایشی. دیگران، معشوق را مایملک خویش می پندارند. اما من، تنها می خواهم تما ...
چه کسی چنان که ماعاشقیم، عاشق تواند بود؟ بگذار بوسه ها مان یک به یک جاری شوند تا گلی بی معنا مفهومی دوباره یابد. بگذار عشقی را عاشق باشیم که شمایل اش ...
واقعا دوستت دارم، گرچه شاید گاهی چنین به نظر نرسد! گاه شاید به نظر رسد که عاشق تو نیستم، گاه شاید به نظر رسد که حتی دوستت هم ندارم. ولی درست در همین ز ...
گر عشق، تنها اگر عشق، طعم خود را دوباره در من منتشر کند، بی بهاری که تو باشی حتی لحظه ای ادامه نخواهم داد، منی که تا دست هایم را به اندوه فروختم. ای ع ...
گاه و بیگاه فرو میشوی در چاهِ خاموشیات در ژرفای خشم پرغرورت، و چون بازمیگردی نمیتوانی حتا اندکی از آنچه در آنجا یافتهای با خود بیاوری. عشق من، ...
یکی از محصولات موجود در وبسایت gol off جعبه گل ولنتاین ژاوا نام دارد. این محصول برای ولنتاین کاملا مناسبت دارد و شما عزیزان می توانید به صورت آنلاین ب ...
در پی نشانی از توام! نشانی ساده میان این رود مواج که هزاران زن، از آن درگذرند. نشانی از چشمانت آنگاه که خجالت می کشند، وقتی که نور را حتی از خود عبور ...
به یاد خواهی آورد روزی پرنده ای را خیس از عشق، یا رایحه ای شیرین را و بازی رودخانه ای که قطره قطره با دستان تو عشق بازی می کند. به یاد خواهی آورد دسته ...
در حالی که درب را به روی روز می بندیم عشق من از میان تاریکی با من عبور کن. چشمانم را در آسمانت جای ده و خون ام را چونان رودخانه ای عظیم گسترده کن. خدا ...
چه احساس زیبایی است! وقتی تو را شباهنگام میان بازوان ام حس می کنم ای عشق من، و این چنین سردرگمی ام را به سان توری درهم پیچیده از هم باز می کنم، قلبت م ...
واقعا دوستت دارم، گرچه شاید گاهی چنین به نظر نرسد! گاه شاید به نظر رسد که عاشق تو نیستم، گاه شاید به نظر رسد که حتی دوستت هم ندارم. ولی درست در همین ز ...
وقتی تو می خوانی مرا، وقتی تو آوازم می کنی، صدایت لایه ای از دانه روز برمی دارد و پرندگان زمستانی هم آوای ت می شوند. گوش دریا، پر است از زنگ و زنجیر و ...
برخیز با من. هیچ کس بیشتر از من نمی خواهد سر به بالشی بگذارد که پلک های تو در آن درهای دنیا را به روی من می بندند . عشق من! ما همدیگر را تشنه یافتیم ...
بعضی ها را هرچقدر هم که بخواهی تمام نمی شوند! دائم به آغوش شان بدهکار می مانی. حضور شان گرم است. سکوت شان خالی می کند دل آدم را. آرامش صدایشان را کم م ...
مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم، که گیسوانت را یک به یک شعری باید و ستایشی. دیگران، معشوق را مایملک خویش می پندارند. اما من، تنها می خواهم تما ...
چه کسی چنان که ماعاشقیم، عاشق تواند بود؟ بگذار بوسه ها مان یک به یک جاری شوند تا گلی بی معنا مفهومی دوباره یابد. بگذار عشقی را عاشق باشیم که شمایل اش ...
بعضی ها را هرچقدر هم که بخواهی تمام نمی شوند! دائم به آغوش شان بدهکار می مانی. حضور شان گرم است. سکوت شان خالی می کند دل آدم را. آرامش صدایشان را کم م ...
تو را "بانو" نامیدهام. بسیارند از تو بلندتر، بلندتر. بسیارند از تو زلالتر، زلالتر. اما "بانو" تویی! از خیابان که میگذری، نگاه ...
درود بر دست های تو باد آنگاه که پر می کشند به سوی من، که سپیدی شان آوازم و بوسه هاشان حیات من است. پاهایت رودی از تداوم، چونان رقاصه ای که با جاروبی م ...
با تو که هستم مدام برق چشمانم را می پوشانم! سوال هایم از تو تمامی ندارد. با تو که هستم کودک می شوم. مدام چرا و چگونه می بافم و در انتظار حرکت لب های د ...