زندگی سخت نیست، زندگی تلخ نیست. زندگی همچون نت های موسیقی بالا و پایین دارد. گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن، گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم. زن ...
عشق بلند بالای من، دستانت آشتی است و دوستانی که یاری می دهند تا دشمنی از یاد برده شود. پیشانی ات آیینه ای بلند است، تابناک و بلند، که خواهران هفتگانه ...
دستَت را به من بده، دستهایِ تو با من آشناست، ای دیریافته با تو سخن میگویم، به سانِ ابر که با توفان، به سانِ علف که با صحرا، به سانِ باران که با دریا ...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست، آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست. در من طلوع آبی آن چشم روشن، یاد آور صبح خیال انگیز دریاست. گل کرده باغی از ستا ...
لبانت به ظرافت شعر، شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند که جاندار غار نشین از آن سود می جوید تا به صورت انسان درآید. و گونه هایت با دو شیا ...
ای زیبا ی من، همه رؤیاهایم را نیلوفری کرده ای و همه خیال هایم را به بوی عشق آغشته ای، همه جا گرمای خانه و جان و جهان است حضورت. همه جا می بینمت! به در ...
چنان گرفته تو را بازوان پیچکی ام که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام. نه آشنایی ام امروزی است با تو همین، که می شناسمت از خوابهای کودکی ام. عروس و ...
با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت مراسم عروسی مان تقدیم می کنم. بزرگترین جر ...
لبانت به ظرافت شعر، شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند که جاندار غار نشین از آن سود می جوید تا به صورت انسان درآید. و گونه هایت با دو شیا ...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست، آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست. در من طلوع آبی آن چشم روشن، یاد آور صبح خیال انگیز دریاست. گل کرده باغی از ستا ...
دستَت را به من بده، دستهایِ تو با من آشناست، ای دیریافته با تو سخن میگویم، به سانِ ابر که با توفان، به سانِ علف که با صحرا، به سانِ باران که با دریا ...
میان خورشید های همیشه، زیبائی تو لنگری ست. خورشیدی که از سپیده دم همه ستارگان بی نیازم می کند.نگاهت، شکست ستمگری ست. نگاهی که عریانی روح مرا از مهر، ج ...
عشق بلند بالای من، دستانت آشتی است و دوستانی که یاری می دهند تا دشمنی از یاد برده شود. پیشانی ات آیینه ای بلند است، تابناک و بلند، که خواهران هفتگانه ...
زندگی سخت نیست، زندگی تلخ نیست. زندگی همچون نت های موسیقی بالا و پایین دارد. گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن، گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم. زن ...
از شبنم عشق خاکِ آدم گِل شد، صد فتنه و شور در جهان حاصل شد. سر نشتر عشق بر رگ روح زدند، یک قطره فروچکید و نامش دل شد. عشق تنها به چشمان یکدیگر خیره ش ...
مهتاب برف زیبا و سفید را به آرامی نوازش میکند و شبی رویایی و افسونگر را نوید میدهد. در آن شب آرام و سفید، فقط عشق است که جریان دارد و لبهای عاشق و م ...
عشق آسمانی ی من با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که ما را با یکدیگر آشنا کرد. آرزو می کنم در ل ...
در ثانیههای بودنت میمانم. در فصل شکست خوردنت میمانم. یک سال نه، ده سال چه فرقی دارد. تا لحظه دل سپردنت میمانم و دوستت دارم. همسر با وفایم من برای ...
به پاکی قلبت سوگند بدون طنین زیبای صدایت نمیتوانم زندگی کنم تا دنیا باقی است عاشقانه دوستت دارم. در خالصانه ترین گوشه قلبم آنجا که خبری از تاریکی نیست ...
خوشبختی من در بودن باتو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است. تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی. زیباترین ...
در نگاه ات همه ی مهربانی هاست: قاصدی که زندگی را خبر می دهد. و در سکوت ات همه ی صداها: فریادی که بودن را تجربه می کند. کیستی که من این گونه به اعتماد ...
همواره عشق بی خبر از راه می رسد، چونان مسافری که به ناگاه می رسد. وا می نهم به اشک و به مژگان تدارکش، چون وقت آب و جاروی این راه می رسد. هنگام وصل ماس ...