تعداد  ۴۲  جستجو در  ۰.۰۴  ثانیه برای   قهوه ای  

با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت مراسم عروسی مان تقدیم می کنم. بزرگترین جر ...

گل لاله ، گل عاشق ، گل نازک تر از پونه. گل شب بو ، گل نازم ، گل خوش بوی این خونه.فقط یک ذره شو از عشق تا من دنیا بشم ، دنیا. فقط یک قطره از احساس که م ...

با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت مراسم عروسی مان تقدیم می کنم. بزرگترین جر ...

زندگی سخت نیست، زندگی تلخ نیست. زندگی همچون نت های موسیقی بالا و پایین دارد. گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن، گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم. زن ...

عشق آسمانی ی من با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که ما را با یکدیگر آشنا کرد. آرزو می کنم در ل ...

میان خورشید های همیشه، زیبائی تو لنگری ست. خورشیدی که از سپیده دم همه ستارگان بی نیازم می کند.نگاهت، شکست ستمگری ست. نگاهی که عریانی روح مرا از مهر، ج ...

میان خورشید های همیشه، زیبائی تو لنگری ست. خورشیدی که از سپیده دم همه ستارگان بی نیازم می کند.نگاهت، شکست ستمگری ست. نگاهی که عریانی روح مرا از مهر، ج ...

دستَت را به من بده، دست‌هایِ تو با من آشناست، ای دیریافته با تو سخن می‌گویم، به سانِ ابر که با توفان، به سانِ علف که با صحرا، به سانِ باران که با دریا ...

روزی ما دوباره کبو ترهای مان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت، روزی که کمترین سرود، بوسه است ! نه در خیال، که رویاروی می‌بینم، سا ...

زندگی سخت نیست، زندگی تلخ نیست. زندگی همچون نت های موسیقی بالا و پایین دارد. گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن، گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم. زن ...

عشق آسمانی ی من با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که ما را با یکدیگر آشنا کرد. آرزو می کنم در ل ...

درخت با جنگل سخن میگوید، علف با صحرا، ستاره با کهکشان، و من با تو سخن میگویم، نامت را به من بگو، دستت را به من بده، حرفت را به من بگو، قلبت را به من ب ...

بودنت، زندگی را معنا می کند. لازم نیست کاری انجام دهی ای سرو روان من. همین که راه می روی، ساز می زنی، می گویی، می شنوی، می خندی، همین که دگمه هام را ب ...

وقتی تو نیستی، شادی کلام نامفهومی ست و "دوستت می دارم" رازی ست که در میان حنجره ام دق می کند و من چگونه بی تو نگیرد دلم، اینجا که ساعت و آیی ...

محبوب من! بعد از تو گیجم، بی قرارم، خالی ام، منگم، بر داربستی از «چه خواهد شد» و «چه خواهم کرد» آونگم. سازی غریبم من که در هر پرده ام، هر زخمه بنوازد، ...

خوشبختی من در بودن باتو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است. تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی. زیباترین ...

عشق بلند بالای من، دستانت آشتی است و دوستانی که یاری می دهند تا دشمنی از یاد برده شود. پیشانی ات آیینه ای بلند است، تابناک و بلند، که خواهران هفتگانه ...

مهتاب برف زیبا و سفید را به آرامی نوازش میکند و شبی رویایی و افسونگر را نوید میدهد. در آن شب آرام و سفید، فقط عشق است که جریان دارد و لبهای عاشق و م ...

ای زیبا ی من، همه رؤیاهایم را نیلوفری کرده ای و همه خیال هایم را به بوی عشق آغشته ای، همه جا گرمای خانه و جان و جهان است حضورت. همه جا می بینمت! به در ...

لبانت به ظرافت شعر، شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند که جاندار غار نشین از آن سود می جوید تا به صورت انسان درآید. و گونه هایت با دو شیا ...

گاه و بی‌گاه فرو می‌شوی در چاهِ خاموشی‌ات در ژرفای خشم پرغرورت، و چون بازمی‌گردی نمی‌توانی حتا اندکی از آن‌چه در آن‌جا یافته‌ای با خود بیاوری. عشق من، ...

زیباترین ام! زندگی، آسمان، دانه ای که لب می گشاید در زمین، و بیدهای مجنون مست همه چیز ما را می شناسند. عشق ما در این تپه ی زیبا در باد، در شب و در زمی ...

برخیز با من. هیچ کس بیشتر از من نمی خواهد سر به بالشی بگذارد که پلک های تو در آن درهای دنیا را به روی من می بندند . عشق من! ما همدیگر را تشنه یافتیم ...

دستَت را به من بده، دست‌هایِ تو با من آشناست، ای دیریافته با تو سخن می‌گویم، به سانِ ابر که با توفان، به سانِ علف که با صحرا، به سانِ باران که با دریا ...

دستَت را به من بده، دست‌هایِ تو با من آشناست، ای دیریافته با تو سخن می‌گویم، به سانِ ابر که با توفان، به سانِ علف که با صحرا، به سانِ باران که با دریا ...

وقتی که می‌رفتی، بهار بود. تابستان که نیامدی؛ پاییز شد؛ پاییز که برنگشتی، پاییز ماند. زمستان که نیایی، پاییز می‌ماند. تو را به دل پاییزی ات ، فصلها را ...

قلب من و تو را پیوند جاودانه ی مهری ست در نهان، پیوند جاودانه ی ما ناگسسته باد، تا آخرین دم از نفس واپسین ما این عهد بسته باد. خدایا به هر آنکه دوست م ...

می دانی؟ حتی صدای قلبم هم نمی آمد انگار همه اش را برای نفس هات شمرده باشم حالا تمام شده بود. نه اینکه ترسیده باشم، نه! فقط می خواستم بگویم چرا نصف شب ...

دوست دارم تا آخرین باقیمانده ی جانم تو را عاشق کنم، زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده، زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده، زندگی من در همین از ت ...

ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم، غصه معنایی نداره تا تو میخندی برایم. پیش تو از یاد بردم روزهای سختی ام را، عشق مدیون تو هستم لحظه ی خوشبختی ام را. ...

می خواستم بروم از این خاک خسته که تو آمدی! می خواستم که دیگر نخندم به دلبریهای این مردم ساده، خوب که تو آمدی! می خواستم هرگاه که بغض، گلویم را گرفت دی ...

عشق، عشق می‌آفریند؛ عشق، زندگی می‌بخشد؛ زندگی، رنج به همراه دارد؛ رنج، دل‌شوره می‌آفریند؛ دل‌شوره، جرات می‌بخشد؛ جرات، اعتماد به همراه دارد؛ اعتماد، ا ...

با تو بودن خوب است و کلام تو مثل بوی گل، در تاریکی است، مثل بوی گل در تاریکی وسوسه انگیز است. بوی پیراهن تو مثل بوی دریا نمناک است، مثل باد خنک تابستا ...